Donnerstag, 26. Juli 2007




مقاله و تحلیل سیاسی مثلا نیم قرن بعد در مورد امروز تا سی سال بعدتر:

در اوائل قرن حاضر یعنی سال 2007 میلادی بخاطر کهولت سن و مریضی رهبران دنیای چپ، نیروهای سیاسی بلقوه جنبشهای چپگرا بفکر جایگزینی رهبرانی اسطوره ای جهت ادامه حیات سیاسیشان بودند. رهبرانی که علاوه بر روحیه جنگاوری و سابقه حداقل یکبار در دست داشتن کلاشینکف (اسلحه روسی بسیار متداول و دست یافتنی آنزمان) و داشتن عکسی با آن، بتوانند مانند فیدل کاسترو (رهبر مریض احوال کوبا در آنزمان) حداقل یک روز کاری مطابق با هشت ساعت را حرف بزنند!
در آنسالها وجود چنین نیروهائی بسیار دست نیافتنی و رویائی می نمود چون آدمهای نیم قرن پیش از داشتن یک چیپ مولکولی اضافه شده به مغزشان مانند امروز محروم بودند و مسلما حافظه ای که بتواند هشت ساعت متوالی حرف ردیف کند و بخورد ملتی بدهد جز در فیدل کاسترو در کس دیگری یافت نشده بود. بنابراین وقتی فیدل بمرض سختی دچار گشت نیروهای چپ به تکاپو افتادند و از حداکثر توان پزشکی و حتی امنیتی آنزمان استفاده نمودند تا او زنده بماند و مثل آیت الله خمینی به رحلت روانش نکنند! البته آیت الله خمینی می توانست تا چهار ساعت حرف بزند اما مکسهائی که می کرد را اگر حذف می کردند، کلا بیست دقیقه بازده نداشت!
فیدل ماند ولی اکثر جوارحش که از شدت فرسودگی به مرض قاطی کردن آب و روغن دچار شده بودند با جوارح جوانان بیچاره عوض کرده بودند. این فیدل اما فیدل سابق نبود و دیگر از هشت ساعت سخنرانی هم خبری نمی شد اما ماند مثل تابلو شرکتی ورشکسته یا مارک لباسی فرسوده تا چپ بی پدرتر نشود!

ظهور کوتوله ها و افول سنگ پای قزوین

هرچند بنسبت مرام سیاسی یا مذهبی بعضی کشورهای دیکتاتوری، رهبران آن کشورها نامی را برای یکسال تعیین می کردند اما بعد از پایان آنسال نکته بینها نام اصلی و بامسمائی برای آن سالها تعیین می کردند. به این دلیل زمان مورد بحث ما را نیز سال کوتوله ها نامیده اند. در آنسالها مردم بخاطر تنوع طلبی و رجوع بشعر معروف سهراب سپهری (چشمها را باید شست، جور دیگر باید دید!) به احمدی نژاد رای دادند (تقلبها و پشتیبانی قدرتمندان نظام را در اینجا اشاره نمی کنیم) و او نیز لقب کوتوله سیاسی گرفت چون علاوه بر قد و اندازه اش از لحاظ سیاسی و گفتار دیپلماسی کوتوله بود (هر چند که بعدترها مشخص شد چه بهلولی بوده است).

عوارض همه جانبه ظهور احمدی نژاد

با انتخاب احمدی نژاد به ریاست جمهوری ایران، کوتوله های بسیاری اعتماد بنفس یافته و یکی پس از دیگری ظهور کردند! حتی چریکها و قهرمانان آن سالها کوتوله از آب درآمدند. چریکهای وبلاگی، وبسایتی و چریکهای مهاجری که در قلب باصطلاح دشمن با استفاده از پوئنهای مثبتی مثل"آزادی بیان و آزادی بعد از بیان" بجنگ دشمنان رفتند!
آخر اینها دریافته بودند که مثل معروف "کوتوله ها نیمی در زمین دارند" واقعیت دارد و چرا که نداشته باشد!
از معروفترین این ها می توان از سه چریک نامدار (یا سه تفنگدار) از گل حسین حمزه آرا که ترکیب دو تایشان بود و خروس نام برد.

گل آرا حمزه آدمی بود دلزده از متعارفها و زیبائی های شناخته شده که توانست نقش فیدل آنزمان را بازی کند. او بعد از بالا رفتن از نردبان هودر و خروس نسبتا ساده دل، موفق شد آنها را (که بعد از رسیدن بقدرت به ضرر خود و مزاحم قدرتش می دید) با شیوه های منحصر بفردی سربنیست کند!
مفسران می گویند "گل آرا الگوی مستقیم خود را از انقلابی گرفت که هشتاد سال پیش در ایران رخداد." همچنین ترورهائی که باعث حذف سران اصلی و محوری انقلاب (توسط همرزمان کوتوله ترخویش) صورت پذیرفت را می توان به این درس تاریخی اضافه نمود. او بعد از سربنیست کردن این دو نفر مجسمه ای از این دو ساخت و در جاهای معروف و میادین اصلی شهر نصب کرد. تیشرتهای مجانی زیادی با عکس این دو بین جوانان پخش شد! آخر این دو نفر از همراهان گل آرا بودند و رفیق گل آرا برای رفع اتهام اینکه خود آنها را سربنیست کرده و نیز به مردم برساند که تنها مجسمه زنده قهرمانانشان اوست، این کارها را می کرد. اسکناسها و تمبرها نیز به عکس ایندو تزئین می شدند و هودر که تعداد عکسهایش در زمان حیاتش سر به میلیون میزد، عکسهای متنوعتری را از او می شد دید! برعکس هودر خروس بینوا که از او فقط عکسی با کلاه انتفاضه موجود بود (با سانسور انتفاضه و نوشتن اسم گل آرا بجای آن) تنها یک چهره داشت و آنهم بخاطر خوش قیافه تر بودنش نسبت به آن دو چریک دیگر، برروی تیشرت دختران احساساتی دانش آموز حک شده بود.
بعد از بقدرت رسیدن گل آرا در ایران او کانادا را مستعمره خویش کرد و یکی از دوست دختران بد سلیقه اما زرنگ خود را ملکه آنجا نمود. ایران که زمانی یکی از صادر کنندگان فرش دستی بود، اینک از عمده صادر کنندگان تیشرت با سمبلهای عجیب و غریب به دنیا بود. گفتار و رفتار سیاسی دنیا که بعد از احمدی نژاد ضربه سختی خورده بود، با آمدن گل آرا کاملا از بین رفت! دیگر در گفتار سیاسی و رسمی فارسی زبانان گفتن لعنتی، کثافت یا احمق قبح نبود و در زبان انگلیسی نیز کلمه فاکینگ پیشوند صفتهای بکار رفته می شد! آهنگها و رفتارهای اوسی اوسبرن (Ozzy Ozbourne) (که به اسی اوسگول معروف بود) نیز دیگر عیب نبود!

پاینوشت توسط دوست و همکار این مقاله نویس:

متاسفانه نویسنده مقاله قبل از اتمام این نوشتار ترور شد!
Template Designed by Douglas Bowman - Updated to New Blogger by: Blogger Team
Modified for 3-Column Layout by Hoctro, a little change by PThemes